معتقدم که در مدارس حتماً یکی از معلم ها باید طلبه باشد و حداقل یک طلبه در هر مدرسه باید جزء دبیران باشد که البته فردی دوره دیده است. محیط های آموزشی بستر بسیار مناسبی برای طلاب است. از اولین سطوح گرفته تا راهنمایی و دبیرستان تا دانشگاه…

دکتر امیرحسین بانکی پور (متولد ۱۳۴۹)، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و چهره نام آشنای فرهنگ و اجتماع شهر اصفهان است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد الهیات- فلسفه اسلامی در سال ۱۳۷۶ از دانشگاه تربیت مدرس تهران و همچنین مدرک دکترای فلسفه غرب است. از دکتر بانکی آثار پرمخاطبی مانند «مطلع مهر»، «سر دلبران»، «دختران آفتاب»، «عیار مدیران» و «عیش و معاش» به چاپ رسیده است.

به بهانه کاندیداتوری ایشان برای انتخابات مجلس شورای اسلامی، فرصتی دست داد که از برخی دغدغه ها با وی گفتگو کنیم.

***

سوال: شنیده ایم شما دروس حوزوی هم خوانده اید؛ این را لطفا توضیح دهید.

و این که شما کسی بودید که نام شما خیلی جاها دیده شده است. یکی از دوستان می گفت که ما شمردیم دکتر بانکی به طور هم زمان در ۱۲ هیئت امناء اسمش هست. یعنی فردی هستید که خیلی جاها را دیدید و خیلی از فضاها را می شناسید. در این پروژه ما هم انشاء الله که بتوانید به ما کمک کنید. و حتی شما الان کاندیدای مجلس هستید. ممکن است حتی درباره ظرفیت های مجلس هم برای ما بگویید، بگویید ما از ظرفیت های قانونی استفاده کنیم که پنهان مانده است و حتی یک اشاره ای به مجلس بکنید بد نیست.

دکتر بانکی: من از سال ۱۳۶۱ طلبه حوزه علمیه شدم. یعنی ترک تحصیل کردم و به حوزه رفتم و یک سالی حوزه بودم، آن زمان مدرسه ذوالفقار بود، مدارس دیگری نیز حول و حوشش بودند مانند مدرسه امام صادق (ع). مدرسه جده کوچک حجره داشتم و جده بزرگ رفت و آمدهایی داشتم.

ولی بعد از یک سال و خرده ای از حوزه بیرون آمدم و دوباره درس کلاسیک را در دانشگاه ادامه دادم و هرازگاهی درس های حوزه را هم می خواندم.

سوال: غیرحضوری درس های حوزه را می خواندید؟

جواب: نه، کلاس می رفتیم؛ کلاس های سنتی ۴-۳ نفری نه کلاس های رسمی. مثلاً نزد یکی از طلابی که فاضل بود می نشستیم و مکاسب می خواندیم و یا در بعضی کلاس های رسمی شرکت می کردیم و کفایه می خواندیم. تا وقتی که لیسانسم را گرفتم و به تهران رفتم. من لیسانس الکترونیک داشتم و برای فوق لیسانس به تهران رفتم و بعد به قم رفتم و در معصومیه حجره گرفتم و آخرین دوره ای بودیم که در فلسفه بحث اسفار از آیت الله مصباح استفاده کردیم.

سوال: آزمون کفایه هم شما دادید؟

بانکی: نه، اصلاً در زمان ما آزمون به این معنا نبود. در سال ۶۱ حوزه وارد چنین نظم و سیاق هایی نشده بود و نظم این شکلی نبود.

بعدها نیز ما آزاد می خواندیم و شهریه و مدرک و نام نویسی نمی خواستیم. با علاقه خودمان در کلاس ها شرکت می کردیم و چون چیزی از حوزه نمی خواستیم طبعاً طلبه رسمی نبودیم.

سوال: یکی از دوستان می گفت که ما شمردیم اسم دکتر بانکی در ۱۲ هیئت امناء موسسه و گروه فرهنگی اجتماعی اسمش هست. یعنی فردی هستید که خیلی جاها را دیده اید و خیلی از فضاها را می شناسید. دغدغه ای که بنده دارم پیگیری معیشت و مشاغل متناسب با طلاب حوزه علمیه است. در این زمینه می توانید نظراتی ارائه دهید؟

بانکی: کاری که شما دارید انجام می دهید یک کار بسیار ضروری و لازم است چون الآن دانشگاه های موج سوم نیز وارد این مساله شده است که دانشگاه باید مهارت محور بشود؛ یعنی قبلاً دانشگاه ها فقط از نظر علمی روی دانشجو کار می کردند ولی دیدند که وقتی فارغ التحصیلانشان در جامعه می روند، کاری نمی توانند انجام دهند.

پس چقدر خوب است که همین مساله در ارتباط با حوزه هم باشد، یعنی حوزه اولاً مهارت هایی را به طلبه آموزش دهد تا معاشش صرفا وابسته به شهریه نباشد. اتفاقاً سیره بزرگان ما آن هایی که خیلی اهل احتیاط بودند این بود که از راه های دیگری امرار معاش می کردند، مثلاً کشاورزی در علمای قدیم کار بسیار متداولی بود و بعضی هایشان کارهای دستی انجام می دادند.(+)

حالا اصلا میزان شهریه با سبک زندگی فعلی در ایران سازگاری ندارد و کفاف نمی دهد، ولی در عراق با شهریه ای که در حوزه نجف به طلاب می دهند می توانند زندگیشان را با آن اداره کنند.

سوال: شهریه نجف چگونه است؟

بانکی: مبلغ دقیقش را نمی دانم چون می دانید که شهریه یک مبلغ ثابتی نیست ولی من که نگاه می کردم حوزه نجف عمدتاً به طلابش مسکن هم می داد و طلاب دیگر نمی خواستند خرج اجاره منزل بدهند و زندگیشان اداره می شد. لذا من در طلاب نجف با مسئله مضیغه اقتصادی کمتر برخورد کردم و مدتی که من در حوزه نجف هستم این مسئله را دیدم که طلبه رسمی حوزه که شهریه آیت الله سیستانی و آیت الله حکیم را می گیرند، با مساعدت ها و پشتیبانی هایی که می شوند تقریباً بی نیاز هستند. البته در سبک زندگی آنجا نیز تجملات خانه های ایران نیست.

البته حوزه نجف نه کماً و نه کیفاً مانند حوزه ایران نیست. تعداد افرادی که اینجا در حوزه هستند، خیلی زیادند و اینجا درس ها تنوع کیفی دارد، کارهایی که طلبه های ایران در جامعه درگیرش هستند هم زیاد است.

البته در قم تا حدودی مشکلات طلاب کمتر از اصفهان است. طلاب قم در فضایی هستند که زیست بومشان طلبگی است اما مثلاً طلبه های اصفهان، تهران، مشهد این طور نیستند و زیست بومشان و اطرفیانشان هر کدام در یک فضای زندگی هستند، لذا مسئله معیشت خیلی جدی حس می شود.

سوال: اگر بخواهیم در عمل صحبت کنیم، زمانه و اقتضائات امروز با گذشته تفاوت دارد و طلاب دیگر نمی توانند مثل علمای صد سال قبل بعضی مشاغل را انجام دهند، جامعه هم پذیرش هر چیزی را ندارد.

بانکی: باید به چند اصل توجه کنیم؛ بعضی اشتغال ها هست که برای طلبه محبوبیت زاست مثلاً یک طلبه کشاورزی می کند نه تنها از چشم مردم نمی افتد و نه تنها از تأثیر سخنش در مردم کم نمی شود بلکه چندین برابر می شود، اما اگر مثلاً شما بشنوی که یک طلبه فرش فروش است یا کارخانه دار است و یا تاجر است، این یک جورهایی به حوزه ضربه می زند. پس باید در این قضیه فهرستی از مشاغلی را ردیف کنیم که در فرهنگ کنونی جامعه ما با شأن طلبگی سازگار باشد. بخشی اش می تواند مشاغلی از جنس مشاغل تربیتی باشد مثل  کودکستان.

سوال: باتوجه به اینکه شما کاندیدای مجلس شورای اسلامی هستید، به نظرتان چه ظرفیت های قانونی را می توان در این موضوع فعال کرد؟

بانکی: من اگر ان شاءالله در مجلس رفتم و دستم رسید، وجود طلاب را در جاهایی ضروری می دانم؛ مثلاً کودکستان باید حتماً یک طلبه در آن باشد، البته نه هر طلبه ای بلکه یک طلبه دوره دیده. معتقدم که در مدارس حتماً یکی از معلم ها باید طلبه باشد و حداقل یک طلبه در هر مدرسه باید جزء معلمین و دبیران باشد که آن هم باز فردی دوره دیده باشد. محیط های آموزشی بستر بسیار مناسبی برای طلاب است از اولین سطوح گرفته تا راهنمایی و دبیرستان تا دانشگاه.

سوال: در دانشگاه نهاد مقام معظم رهبری را داریم ولی در بقیه جاها نداریم.

بانکی: اصلاً لزومی ندارد که نهاد باشد، نهاد خودش دردسرهایی دارد. ما می آییم با همان بستر تعریف می کنیم. مثلاً طرحی بود که اگر می خواستند امکاناتی به کشاورز بدهند آنجا حتماً باید یک مهندس کشاورزی باشد، یا مثلاً می خواهند به فلان دامدار یک مجوز بدهند می گویند یک دانش آموخته دامداری باید باشد تا ما مجوز را بدهیم.

این شرط در خیلی جاها هست که می گویند باید این مدارک باشد تا ما مجوز بدهیم. مثلاً برای مجوز مرکز مشاوره یا داروخانه می گویند باید یک مدیر فنی داشته باشد با این ویژگی ها که باید بعداً پاسخگو باشد که این دارو داده شده است. ما چطور این را در چیزهای دیگر در نظر نمی گیریم؟ چنین چیزهایی را برای حوزه و طلبگی هم در نظر بگیریم که برای این کار یک طلبه با این ویژگی ها در آن باشد تا ما مجوز بدهیم.

خلاصه باید تمهیدات قانونی آن باشد و مهم تر از تمهیدات قانونی این است که در حوزه پرورش دهیم مثلاً یک عده طلبه را مخصوص دبستان پرورش دهیم که این افراد بتوانند در دبستان ها نقش ایفا کنند. محیط های آموزشی و تربیتی در کشور ما بسیار زیادند، چه آموزش های واجب التعلیم مثل دبستان و راهنمایی و چه آموزش هایی غیر از این مثل آموزشکده هایی که چیزهای دیگری را آموزش می دهند.

سوال: اما مثال کشاورزی که در اول صحبت گفتید هنوز حل نشد. کشاورزی چطور با وظایف طلبگی جور در می آید؟

بانکی: کارهایی مثل کشاورزی از جنس تربیت مستقیم نیست ولی از جنس کارهایی است که در فرهنگ ما کار مطلوبی حساب می شود که مثلاً فلان طلبه کشاورز است. حوزه می تواند زمین هایی را بگیرد و طلاب روی آن زمین ها بروند و کار کنند.

سوال: کسی که کشاورزی می کند، شغلش کشاورزی است و تمام وقت باید پای کار باشد.

جواب: نه، علمای قدیم ما هم تمام وقت روی این کار نبودند، کار کشاورزی می کردند و درسشان را هم می خواندند. می توان روی الگوهایش کار کرد. ممکن است شما بگویید اینکه کسی خودش بخواهد صاحب یک قطعه کشاورزی باشد این شخص باید حوزه را کنار بگذارد و یا باید بعد از طلبگی اش و در دوران پیرمردی اش این کار را بکند، و روی الگوهای دیگر می شود کار کرد که طلبه درگیر یک سری تمهیدات نشود.

نهایتا باید ببینیم چه مهارت هایی هست که با شأن طلبگی سازگار باشد؛ مثلاً الآن رویکرد جامعه ما به سمت طب سنتی است و اگر یک بخشی از طلاب در طب سنتی بروند و کار کنند خوب است.

سوال: دوباره ما اینجا مشکل قانونی داریم، قانون چنین هویتی به حوزه نمی دهد. وزارت بهداشت و علوم پزشکی می گوید که شما باید مجوز بگیرید.

بانکی: این ها راه های مختلفی دارد. یکی از راه ها این است که این فرد در کنار یک پزشک قرار بگیرد و مطبشان با یک پزشک مشترک باشد و پزشک نسخه را مهر کند. یک سری جاها این مشکل را اینطوری حل کردند و خیلی از پزشک های عمومی نیز حاضر هستند که چنین کاری را بکنند. پزشک های متدینی وجود دارند که می شود باهاشان ارتباط برقرار کرد و این پزشک نسخه را بدهد.

سوال: باز هم این ظلم است که در حق حوزه علمیه چنین گفته شود؛ حتی در حوزه مشاوره نیز این مشکل وجود دارد.

بانکی: باید راه های قانونی اش را طی کرد و قوانین را اصلاح کرد. مثلاً حوزه یک مجوزی پیدا کند که تأیید مشاور با او باشد و اگر حوزه علمیه تأیید کرد که ایشان مشاور است این حکم را نظام روان شناسی قبول کند.

یادم است در طب سنتی یک خانم اکبری بود [خدیجه جمالی] که مادر شهید بود و نظام پزشکی به او گیر می داد و خیلی هم تشخیصش قوی بود، یعنی ایشان به مریض دست می گذاشت، می گفت که در بدنت چه مشکلاتی هست، بدون اینکه بخواهد آزمایش و ام آر آی برود. نظام پزشکی پا در کفشش کرد و دادگاهیش کرد و دادگاه راه جلوی پای ایشان گذاشت و گفت خانم اکبری ما شما را قبول داریم ولی برای اینکه نظام پزشکی اذیتت نکند یک پزشک را در مطبت بیاور تا ایشان نسخه ها را امضا کند و داماد آیت الله سید اسماعیل هاشمی که پزشک متدینی بود و ایشان به اصطلاح وردست خانم اکبری شده بود و خانم اکبری ویزیت می کرد و دکتر امضاء می کرد.

سوال: لطفا لیست صحبت هایتان را تکمیل کنید.

بانکی: یکی از بخش های دیگر بیمارستان ها هستند، ما چند سال پیش فعالیتی را شروع کردیم و کارهای خوبی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد که در هر بیمارستان یک روحانی داشته باشیم که به دیدار بیمارها برود و آن ها را از لحاظ معنوی تقویت کند.

یا مراکز بهداشت؛ در تمام محله ها مرکز بهداشت است و ساختار این ها در نظام پزشکی تعریف شده است و امروزه یک بحث سلامت هست که یک بعدش «سلامت روح» است. حوزه بیاید طبق این قاعده که قاعده جهانی است (که سلامت یک بخشش سلامت روح است)، کار سلامت روح را که پزشک نمی تواند انجام بدهد پس بیاید بگوید که در تمام این مراکز بهداشت یک طلبه حضور داشته باشد. البته این طلبه ها باید آموزش ببینند و باید گزینش دقیق شده باشند که بعد معضل ایجاد نشود.

یعنی این ها جزو متن بروند و در حاشیه نباشند. در نهاد رهبری نباشند، بار مالی اضافه تر نباشد؛ مثلاً در کودکستان طلبه به عنوان یک کارمند به آنجا اضافه نشود بلکه شما بالاخره می خواهید مربی استخدام کنید و حقوق مربی نیز مشخص است، تعریف کنیم یکی از مربیان باید طلبه باشد.

از آن طرف حوزه طلاب را تربیت کند و مرکز مدیریت حوزه برود قرارداد ببندد و بگوید با این مجوزهایی که ما صادر می کنیم شما می توانید مربی شوید. خیلی ظرفیت در کشور ما وجود دارد.

سوال: این طرح که شما می گویید اگر در کل کشور ایجاد شود، خودش کشور را ارتقا می دهد. یعنی اصلاً ما هدفمان معیشت طلاب نیست و آنجا هدفمان ارتقاء سلامت روحی جامعه است که خود به خود طلاب نیز می توانند وارد صحنه شوند.

بانکی: بله، به سراغ مراکز تأمین تغذیه مردم بیاییم، از کشتارگاه ها، مرغ داری ها و… الآن متاسفانه رزق مردم مشکوک است. برای یک گاوداری یا مرغداری بسیار هزینه می کنند، شرط می گذارند که باید دامپزشک و… داشته باشید، اما یک بخش این است که آیا این ضبح مراحل شرعی اش را طی می کند؟ سلامت شرعی دارد یا نه؟

ما بیاییم یک سری طلاب را مخصوص این کار تربیت کنیم و در قانون هم پیش بینی کنیم که هر جایی که می خواهد درحوزه غذا و رزق مردم کار کند باید یک طلبه حضور داشته باشد که به طور شیفتی برود و نیاز نیست که کارمند تمام وقت باشد، روزی ۲ ساعت به آنجا برود و نظارت کند و نماز ظهر را هم بخواند و یک نظارت چند ساعتی به آن کار می کند و امضا می کند که این ها از نظر شرعی مورد تایید است.

سوال: این ها که اصلا ضرورت جامعه است.

بانکی: در این ضرورت ها بهترین کسی که می تواند نقش آفرینی کند طلبه است. منتها به شرطی که حوزه هم این طلبه را برای این کار پرورش بدهد. دو سویه باید انجام شود و الّا یک معضل می شود.

«روحانیون کارآفرین»

کارهایی هم هست که فقط مخصوص طلاب نیست. خیلی اشتغال هایی هست که ما می توانیم آن ها را بسازیم، یعنی تا به حال چنین شغلی در جامعه نبوده است و اگر کسی این کار را بکند، «کارآفرینی» می کند. باید ببینیم که طلبه های ما چه کارهایی را می توانند کارآفرینی کنند که نیازهای مردم است. این ها باید یک تیم و اتاق فکر باشند که بنشینند و در نظر بگیرند که خیلی کارها در جامعه هست که کسی متصدی آن نیست و اگر کسی بیاید و این کار را عرضه کند اتفاقاً مردم خیلی استقبال می کنند.

یکی از علمایی که در قم منزلشان نزدیک حرم حضرت معصومه (س) بود و ایشان از اولیاء الله بودند، همیشه منزلش روضه بود و سفره پهن بود، حدود ۵ سال پیش فوت شدند. عده ای می گفتند ایشان از کجا درآمد دارد که سفره می اندازد؟ حاج آقا کارش این بود که کتاب های ۴۰ حدیث را می نوشت و چاپ می کرد و درآمدش را خرج سفره می کرد. کتاب های کوچک و جمع و جوری بود که همه عاشق آن هستند و به درد همه مان می خورد.

یک طلبه خوش ذوق می تواند فکرهای این جوری بکند که من چقدر می توانم در فضاهایی که امروز نیاز مردم است، بسته های خوب فرهنگی درست کنم و بین مردم توزیع کنم و کسب درآمد کنم. روی این ها باید فکر کرد. باید یک اتاق فکر باشد که اشتغال آفرینی کند.

ما قبلاً اصطلاحی در بین تجار متدین داشتیم که اول برو مکاسب بخوان و بعد کار کن. اول مسائل فقهی شغل را بدان و سپس کار کن. خیلی از آدم های متدین هستند که در رابطه با رزقشان بسیار حساسند (بعضی ها آنقدر که در رزقشان حساسند در نمازشان حساس نیستند و می گویند من می خواهم لقمه حلال برای زن و بچه ام ببرم)، حوزه بر روی همین حساسیت ها و تشنگی ها می تواند با بازار و تجارت ارتباط پیدا کند که مشاوره های اقتصاد شرعی بدهد.

مثلاً چطور فرد یک مشاوره حقوقی می گیرد که یک وقت جایی مشکل حقوقی پیدا نکند، طلبه ها هم بیایند در این فضا کار کنند. خلاصه می خواهم بگویم که بسترهای این چنینی زیاد هست.

منبع : ندای اصفهان

۲ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

13 − چهار =